نگاه و استراتژی طالبان در مقابل سلفیت
تاریخ انتشار: ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۶۸۶۶۲۴
در جریان چند دهه جنگ و بحران افغانستان، سلفیت توانست در این کشور علاوه بر هستهگذاری، نفوذ و گسترش یابد و در سالهای اخیر مراکز متعدد سلفیها حتی در شهر کابل قابل رویت بود. روابط طالبان به عنوان یک جریان اسلامگرای حنفی مذهب با گروههای سلفی به دو مرحله قابل تقسیم میباشد. در مقطعی از زمان، روابط طالبان با برخی از جریانهای سلفی همسویانه و همدستانه بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سفلیت به عنوان یک پدیده ضد مذهب
به لحاظ اعتقادی سلفیگری را میتوان به دو گروه میانهرو و متشدّد تقسیم کرد. سلفیهای میانهرو پایبندی به یکی از مذاهب چهارگانه اهل سنت را ضروی نمیدانند و تلاش میکنند که پایه اعمال مذهبی خود را صرفاً براساس رفتار سلف صالح (صحابه پیامبر) استوار سازند. سلفیهای متشدد پا را فراتر نهاده و نهتنها تمسک به سلف صالح را اصل رفتاری خود قرار میدهند بلکه سایر مذاهب تقلیدی از جمله مذهب حنفی را نفی کرده، فرد مقلد را گمراه دانسته و حتی مورد تکفیر قرار میدهند. با این که دسته دوم سلفیها که مذهب را نفی میکنند مشکل اصلی را ایجاد میکنند اما در نگاه طالبان هر دو گروه سلفیها غیر قابل تحمل هستند. طالبان که پایه مذهبی آنان را حنفیت شکل میدهد، نقطه مقابل سلفیت قرار دارند. از نظر طالبان، مردم سنی مذهب افغانستان از گذشتههای دور پیرو مذهب حنفی بودهاند و این مذهب یکی از مهمترین منابع وحدت مردمان اهل سنت افغانستان بوده است. موضوع مهمتر دیگر، نگاه و تعامل مثبتی است که بین پیروان دو مذهب حنفی و شیعه در افغانستان وجود دارد و این موضوع باعث شده که به رغم وجود تضادهای قومی و زبانی درافغانستان، مذهب عامل و منبعی برای درگیری و بحران قرار نگیرد. با توجه به این بحث در نگاه طالبان گسترش افکار سلفیت اولاً علیه مذهب حنفی تلقی شده و ثانیاً با توجه به ضدیت سلفیها با اهل تشیع، تفکر سلفیت زمینه برخوردهای مذهبی را در افغانستان سبب خواهد شد.
سلفیت تکفیری؛ دشمن سیاسی
آسیب دیگری که گسترش سلفیت میتواند بر افغانستان وارد کند، پیوند بسیار نزدیکی افکار سلفی و اقدامات تروریستی است. چنان چه بیان شد، طالبان در گذشته با برخی از گروههای سلفی همکاری و همیاری داشت اما در حال حاضر حکومت طالبان به چند دلیل از نزدیک بودن با جریانهای سلفی امتناع میکند. نخست این که داعش به عنوان دشمن اصلی و درجه یک فکری و سیاسی طالبان از ایدئولوژی سفلیت تغذیه شده و سربازگیری میکند و هر قدر که این ایدئولوژی در افغانستان فرصت گسترش یابد به همان میزان خطر داعش علیه حکومت طالبان بیشتر میشود. دوم از آنجا که افکار سلفی بازوی ایدئولوژیک القاعده نیز شناخته میشود و از این رهگذر که طالبان متعهد به عدم همکاری با القاعده شدهاند، برای جلوگیری از رشد القاعده نیز نباید به سلفیت اجازه حضور دهند. سوم اگر یکی از عوامل موفقیت سیاسی طالبان وحدت مذهبی لحاظ شود، در صورت گسترش افکار سلفیت در جامعه و صفوف طالبان نه تنها وحدت موجود خدشهدار میشود بلکه میزان اطاعتپذیری از رهبر طالبان نیز کاهش خواهد یافت که طبیعتاً در نهایت به دو دستگی و درگیری میان خودی میانجامد.
به دلایل فوق، شاهد رویکرد سخت طالبان در مقابل جریان سلفیت نوع اول و دوم هستیم. حکومت طالبان پس از تثبیت شدن و شناسایی تهدیدها و ریشههای این تهدیدها به جریانهای سلفی نوع اول که ظاهرا خود را بیخطر میدانند، هشدارهایی به این جریان داد و تمام مراکز متعلق به سلفیها را که در دوران جمهوریت قارچگونه رشد کرده بود، تعطیل کرد. گزارشهای متعددی از دستگیری رهبران سلفی توسط حکومت طالبان موجود است و حتی در ماه رمضان اعلام شد که اقامه نماز تراویح به شیوه سلفیت جرم است که یک مورد تمرد از این دستور منجر به دستگیری ۲۱ نفر از سلفیها در قندهار گردید. درباره سلفیت نوع دوم، قلع و قمع جریان داعش خراسان به عنوان بارزترین نماد سلفیت تکفیری با جدیت تمام در دستور کار حکومت طالبان قرار دارد. از بدو تشکیل حکومت طالبان، داعش به عنوان مهمترین تهدید امنیتی تلقی شد و در طول یک سال و ده ماه حکومت طالبان، تمرکز این حکومت بر دفع این تهدید امنیتی بوده است.
311311
کد خبر 1762782منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: طالبان حکومت طالبان افکار سلفی مذهب حنفی سلفی ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۶۸۶۶۲۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طالبان هیچگونه قاعده و قانونی در حوزه مرزبانی ندارد
به گزارش «تابناک»، در همین زمینه، روزنامه «شرق» در گفتوگویی با عبدالمحمد طاهری سعی کرده است جنبههای این اقدام و در کل مناسبات مرزی ایران و افغانستان در دوره حکومت طالبان را به شکل دقیقتر کنکاش کند. آنچه در ادامه میخوانید، ماحصل گپوگفت با اولین مستشار و رایزن فرهنگی وزارت امور خارجه ایران در وزارت معارف افغانستان است که در کارنامه دیپلماتیک خود علاوه بر کارداری ایران، سابقه مشاور سیاسی برخی چهرههای افغانستان نظیر محمد حنیف اتمر، وزیر امور خارجه سابق افغانستان را هم دارد.
جناب طاهری پنجشنبه هفته گذشته شاهد دستگیری تعدادی از مرزبانان ایرانی بودیم که به نظر میرسد با ورود اشتباهی آنان به خاک افغانستان رخ داد و ساعاتی بعد هم آزاد شدند. جدای از این نکته، شما روند درگیری و دستگیری مرزی بین ایران و افغانستان از زمان روی کار آمدن حکومت دوم طالبان را چگونه میبینید؟
اتفاقا نکته همینجاست که اگر موضوع صرفا ورود اشتباهی و غیرعمدی مرزبانان ایرانی به خاک افغانستان بود، دستگیری آنها از طرف طالبان میتواند یک واکنش طبیعی جلوه کند؛ کمااینکه در دیگر نقاط مرزی امکان وقوع آن وجود دارد. اما مسئله اساسی اینجاست که در بازه زمانی سهسالهای که از روی کار آمدن حکومت دوم طالبان میگذرد، به نظر میرسد هم شدت درگیریها با مرزبانان ایرانی و هم تعداد دفعات دستگیری مرزبانان کشور رو به افزایش است؛ تا جایی که اکنون خبرهایی دال بر این وجود دارد که وزارت کشور و هنگ مرزبانی ایران موضوع ایجاد دیوار مرزی را به شکل جدیتر در دستور کار خود قرار دادهاند. هرچند به نظر میرسد در وهله اول این دیوار مرزی با هدف توقف در رفتوآمد مهاجران غیرقانونی به داخل خاک ایران، ترددنداشتن گروههای تروریستی و باندهای قاچاق مواد مخدر در مرز است، اما نمیتوان شدت و وسعت درگیری نیروهای طالبان با مرزبانان ایرانی را هم یکی از عوامل مهم در تغییر نگاه تهران به حوزه مرزداری با افغانستان ندانست.
دستگیری مرزبانان ایرانی صرفا از این جنبه قابلیت ارزیابی دارد یا حضرتعالی ابعاد تحلیلی دیگری را متصور هستید؟
دستگیری مرزبانان ایرانی صرفا یک جنبه ندارد. جنبه مهمتر دیگر این است که ثابت شد طالبان فارغ از قرائتهای ایدئولوژیک تندروانه خود که میتواند یک تهدید امنیتی باشد، مشخصا در موضوع سرزمینهای ایران پشت دیوار مرزی حاضر به همکاری با ایران نخواهد بود. به بیان دیگر ایندست رفتارها نشان از سختگیری طالبان دارد و همزمان با آن مؤیدی بر آن است که طالبان هیچگونه قاعده و قانونی در حوزه مرزبانی و مرزداری را ملاک عمل و رفتار خود قرار نمیدهد و کوچکترین توجهی هم به قراردادهای فیمابین برای ترسیم مرز دو کشور ندارد.
پس به باور شما امکان تداوم و تشدید درگیریهای مرزی و همچنین احتمال درگیری مرزبانان وجود دارد؟
بدون شک چنین است. این یک چیز طبیعی است و در همه مرزها روی میدهد؛ اما موضوع مرز ایران و افغانستان از زمان طالبان فرق دارد.
چه فرقی؟
فرق اصلی به سایه سنگین نگاههای رادیکال ایدئولوژیک طالبان و خوانشهای تند ناسیونالیستی آنان بازمیگردد؛ بنابراین اساسا نیروهای مرزبانی افغانستان که همان نیروهای طالبان هستند، نیروهای آموزشدیدهای نیستند که بخواهند حرفهای رفتار کنند، بلکه بر مبنای خوانشهای ایدئولوژیک و قرائتهای ناسیونالیستی پشتونی خود به مسائل مرزی و سرزمینی نگاه میکنند. درحالیکه با توجه به حساسیت موضوع مرزبانی و مرزداری و همچنین حوزه امنیتی مربوط به حوزه هنگ مرزی باید مرزبانان افغانستان یا مشخصا نیروهای طالبان در حوزه مرزبانی و مرزداری تجربیات لازم را ببینند که خدای ناکرده از تکرار این اتفاقات جلوگیری شود یا از وقوع حوادث تلختر پیشگیری کرد. کسی نمیتواند تضمین بدهد که در درگیریهای پیشروی احتمالی یا بروز خطای سهوی مرزبانان ما که کاملا طبیعی است، شدت تنش تا چه حد بالا خواهد رفت و آیا خدای ناکرده این تنشها کشته یا زخمی به دنبال خواهد داشت یا نه؟ اینجاست که وزارت امور خارجه، وزارت کشور و همچنین هنگ مرزی جمهوری اسلامی ایران باید به شکل جدی، صریح و بدون پرده، طالبان را وادار کند در موضوع مشخص مرزبانی و مرزداری یا به قوانین و مقررات پایبند باشد یا آموزشهای لازم را دراینباره ببیند که بداند اختلافات مرزی باید چگونه اداره شود. نمیتوان با نگاههای شعاری، احساسی و ایدئولوژیک پشتونی به مرزداری پرداخت؛ چون این نوع نگاههای تندروانه که متأسفانه با نگاههای ایدئولوژیک هم درآمیخته است، خودبهخود زمینهای برای هرگونه درگیری و تنش ناخواسته خواهد بود.
مسئله خطرناکتر اینجاست که چون نیروهای طالبان با همان نگاه ایدئولوژیک تندروانه و قرائتهای ناسیونالیستی پشتونی به مرزبانی و مرزداری نگاه میکنند، هرگونه تردد یا ورود سهوی مرزبانان ایرانی به خاک افغانستان را با نگاه امنیتی و تلاش برای برهمزدن حاکمیت طالبان تحلیل میکنند که میتواند به یک واکنش و برخورد سخت طالبها منجر شود. شاید در اتفاق پنجشنبه گذشته با یک مذاکره، شش مرزبان در کمال صحت و سلامت به کشور بازگشتند، اما نمیتوان این یقین را حاصل کرد که در صورت بروز اتفاقات مشابه، درگیریها بیشتر نشود. ما تجربه تلخ درگیریهای مرزی طالبان افغانستان با نیروهای مرزی پاکستان در همین سه سال اخیر را فراموش نکردهایم که کماکان ادامه دارد و حتی تشدید هم پیدا کرده است. پس این موضوع اصلا چیزی ساده و طبیعی نیست که بخواهیم از کنار آن و بدون حساسیت رد شویم. من معتقدم طالبان در حوزه مرزبانی و مرزداری با سوءنیت رفتار و برخورد میکند و باید هرچه زودتر جلوی آن گرفته شود تا این رویه به عادت طالبان تبدیل نشود که هر زمان و هر جا که دلش خواست، با سلیقه خود عمل کند. مرزبانی و مرزداری قاعده و قانون دارد و طالبان هم باید به آن تمکین کند؛ در غیر این صورت سنگ روی سنگ بند نمیشود.